به نام خدایی که توراافریدتامن تنها نمانم

                                 شمع را دوست  دارم به  خاطر گرمایش

                                 گل را دوست دارم      به خاطر زیبایش

                                 کوه را دوست دارم    به خاطر عظمتش

                                                                 وتورا دوست دارم به خاطر وجودت

 

من آهنگ غریب روزگارم. غمی بی انتها در سینه دارم. تمام هستی ام یک قلب پاکست. که آن را زیر پایت می گذارم.

تاريخ : چهار شنبه 20 مهر 1390برچسب:, | 12:33 | نویسنده : محمد علی سیاحی |

وقتی کبوتری شروع به معاشرت با کلاغها می کند پرهایش سفید می ماند، ولی قلبش سیاه میشود. دوست داشتن کسی که لایق دوست داشتن نیست اسراف محبت است

 دل های بزرگ و احساس های بلند، عشق های زیبا و پرشکوه می آفرینند

 اما چه رنجی است لذت ها را تنها بردن و چه زشت است زیبایی ها را تنها دیدن و چه بدبختی آزاردهنده ای است تنها خوشبخت بودن! در بهشت تنها بودن سخت تر از کویر است

 اکنون تو با مرگ رفته ای و من اینجا تنها به این امید دم میزنم که با هر نفس گامی به تو نزدیک تر میشوم . این زندگی من است

 وقتی خواستم زندگی کنم، راهم را بستند.وقتی خواستم ستایش کنم، گفتند خرافات است.وقتی خواستم شوم گفتند دروغ است.وقتی خواستم گریستن، گفتند دروغ است.وقتی خواستم خندیدن، گفتند دیوانه است.دنیا را نگه دارید، میخواهم پیاده شوم

 اگر قادر نیستی خود را بالا ببری همانند سیب باش تا با افتادنت اندیشه‌ای را بالا ببری

من آهنگ غریب روزگارم. غمی بی انتها در سینه دارم. تمام هستی ام یک قلب پاکست. که آن را زیر پایت می گذارم.

تاريخ : سه شنبه 19 مهر 1390برچسب:, | 18:45 | نویسنده : محمد علی سیاحی |

من تو را دوست دارم.. دیگری تو را دوست دارد.. دیگری دیگری را دوست دارد.. و این چنین است که ما تنهاییم..

من آهنگ غریب روزگارم. غمی بی انتها در سینه دارم. تمام هستی ام یک قلب پاکست. که آن را زیر پایت می گذارم.

تاريخ : سه شنبه 19 مهر 1390برچسب:, | 18:42 | نویسنده : محمد علی سیاحی |