به دنبال دستانی هستم که هیچ گاه دست سردم را رها نکند...
به دنبال قلبی هستم که جایی برای عشق اتشینم داشته باشد..
به دنبال دلی هستم که دروغ وریا را نشناسد..
چشمانی که چشمانم را به خاطر بسپارد...
ولبانی که نامم را زمزمه کند..
به دنبال عشقی هستم که در ان جدایی معنا ندارد...
و گاه اگر از دلم رنجید پا روی عشقش نگذارد..
من..به دنبال سوارنشین اسب سپید رویاها نیستم..
تنها به دنبال دلی هستم که مفهوم عشق را درک کرده باشد
خدا را بخاطر خدا پرستش کن
نه بخاطر آدمها و اسطوره هایت،
این روزها ؛ داستان تلخیست
داستان مردی که، ایمانش به خداوند را
به انسان دیگری گره زده است
وقتی چنین می شود
سقوط او به سقوط ـش منجر می شود ...
به همین سادگی و تمام.
میان قلب من اندوه جاریست
دلم تنها و بی کس چون قناریست
چو گل در خاک گلدانی غریبه
درون پوسیده و ظاهر بهاریست
شکستم سوختم طاقت سر آمد
بگو با من:دوایت بردباریست
که را گویم در این قربت خدایا
مرا در سینه زخمی سخت کاریست
درون قاب کوچک زنده ماندن
نشان از لحظه های بی قراریست
نمی دانم چرا غم آشنایم
همیشه شادی از قلبم فراریست!