به دنبال دستانی هستم که هیچ گاه دست سردم را رها نکند...

به دنبال قلبی هستم که جایی برای عشق اتشینم داشته باشد..

به دنبال دلی هستم که دروغ وریا را نشناسد..

چشمانی که چشمانم را به خاطر بسپارد...

ولبانی که نامم را زمزمه کند..

به دنبال عشقی هستم که در ان جدایی معنا ندارد...

و گاه اگر از دلم رنجید پا روی عشقش نگذارد..

من..به دنبال سوارنشین اسب سپید رویاها نیستم..

تنها به دنبال دلی هستم که مفهوم عشق را درک کرده باشد

من آهنگ غریب روزگارم. غمی بی انتها در سینه دارم. تمام هستی ام یک قلب پاکست. که آن را زیر پایت می گذارم.

تاريخ : پنج شنبه 28 ارديبهشت 1391برچسب:, | 16:10 | نویسنده : محمد علی سیاحی |

خدا را بخاطر خدا پرستش کن

نه بخاطر آدمها و اسطوره هایت،

 این روزها ؛ داستان تلخیست

داستان مردی که،  ایمانش به خداوند را

به انسان دیگری گره زده است

وقتی چنین می شود

سقوط او به سقوط ـش منجر می شود ...

به همین سادگی و تمام.

من آهنگ غریب روزگارم. غمی بی انتها در سینه دارم. تمام هستی ام یک قلب پاکست. که آن را زیر پایت می گذارم.

تاريخ : پنج شنبه 28 ارديبهشت 1391برچسب:, | 15:55 | نویسنده : محمد علی سیاحی |

میان قلب من اندوه جاریست

دلم تنها و بی کس چون قناریست

چو گل در خاک گلدانی غریبه

درون پوسیده و ظاهر بهاریست

شکستم سوختم طاقت سر آمد

بگو با من:دوایت بردباریست

که را گویم در این قربت خدایا

مرا در سینه زخمی سخت کاریست

درون قاب کوچک زنده ماندن

نشان از لحظه های بی قراریست

نمی دانم چرا غم آشنایم

همیشه شادی از قلبم فراریست!

من آهنگ غریب روزگارم. غمی بی انتها در سینه دارم. تمام هستی ام یک قلب پاکست. که آن را زیر پایت می گذارم.

تاريخ : دو شنبه 1 اسفند 1390برچسب:, | 7:34 | نویسنده : محمد علی سیاحی |

اگر تنهاترين تنها شوم باز خدا هست او جانشين همه نداشتنهاست

عاقلانه ازدواج كن تا عاشقانه زندگي كني

نایت اسکین

 

من آهنگ غریب روزگارم. غمی بی انتها در سینه دارم. تمام هستی ام یک قلب پاکست. که آن را زیر پایت می گذارم.

تاريخ : جمعه 28 بهمن 1390برچسب:, | 10:1 | نویسنده : محمد علی سیاحی |

وقتی که دیگر نبود
من به بودنش نیازمند شدم
وقتی که دیگر رفت
من به انتظار آمدنش نشستم
وقتی که دیگر نمی‌توانست مرا دوست بدارد
من او را دوست داشتم
وقتی که او تمام کرد
من شروع کردم
وقتی که او تمام شد
من آغاز کردم
چه سخت است تنها متولد شدن
مثل تنها زندگی کردن است
مثل تنها مردن

 

من آهنگ غریب روزگارم. غمی بی انتها در سینه دارم. تمام هستی ام یک قلب پاکست. که آن را زیر پایت می گذارم.

تاريخ : جمعه 28 بهمن 1390برچسب:, | 10:0 | نویسنده : محمد علی سیاحی |

به سه چیز تکیه نکن ، غرور، دروغ و عشق.آدم با غرور می تازد،با دروغ می بازد و با عشق

می میرد

 

 

من آهنگ غریب روزگارم. غمی بی انتها در سینه دارم. تمام هستی ام یک قلب پاکست. که آن را زیر پایت می گذارم.

تاريخ : جمعه 28 بهمن 1390برچسب:, | 9:59 | نویسنده : محمد علی سیاحی |

خدایا

به من زیستنی عطا کن

که در لحظه مرگ

بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است

حسرت نخورم

و مردنی عطا کن

که بر بیهودگی اش ، سوگوار نباشم

بگذار تا آن را من ، خود انتخاب کنم

اما آن چنان که تو دوست داری

« چگونه زیستن » را تو به من بیاموز

« چگونه مردن » را خود خواهم آموخت

 

 

من آهنگ غریب روزگارم. غمی بی انتها در سینه دارم. تمام هستی ام یک قلب پاکست. که آن را زیر پایت می گذارم.

تاريخ : جمعه 28 بهمن 1390برچسب:, | 9:56 | نویسنده : محمد علی سیاحی |

می توان تختخواب خرید ولی خواب نه

می توان ساعت خرید ولی زمان نه

می توان مقام خرید ولی احترام نه

می توان کتاب خرید ولی دانش نه

می توان دارو خرید ولی سلامتی نه

می توان خانه خرید ولی زندگی نه

و بالاخره

می توان قلب خرید

ولی عشق را نه

 

من آهنگ غریب روزگارم. غمی بی انتها در سینه دارم. تمام هستی ام یک قلب پاکست. که آن را زیر پایت می گذارم.

تاريخ : سه شنبه 18 بهمن 1390برچسب:, | 12:30 | نویسنده : محمد علی سیاحی |

کسي درد خنديدنم را نفهميد

و از ريشه پوسيدنم را نفهميد

همان اول ،راه من از او جدا شد

که به بيراهه پيچيدنم را نفهميد

زمين و زمان پشت سر ميزد اما

کسي بر زمين خوردنم را نفهميد

چنان نرم و اهسته در خود شکستم

که حتي ترک خورددنم را هم نفهميد

 

 

 

من آهنگ غریب روزگارم. غمی بی انتها در سینه دارم. تمام هستی ام یک قلب پاکست. که آن را زیر پایت می گذارم.

تاريخ : سه شنبه 18 بهمن 1390برچسب:, | 12:29 | نویسنده : محمد علی سیاحی |

وقتی خواستم زندگی کنم، راهم را بستند


وقتی خواستم ستایش کنم، گفتند خرافات است

وقتی خواستم عاشق شوم، گفتند دروغ است

وقتی خواستم گریستن، گفتند دروغ است


وقتی خواستم خندیدن، گفتند دیوانه است

دنیا را نگه دارید، میخواهم پیاده شوم

 

 

 

من آهنگ غریب روزگارم. غمی بی انتها در سینه دارم. تمام هستی ام یک قلب پاکست. که آن را زیر پایت می گذارم.

تاريخ : سه شنبه 18 بهمن 1390برچسب:, | 12:24 | نویسنده : محمد علی سیاحی |

چقدر خوشبخته اونی که تورو داره

تو دوسش داری و دستاشو میگیری

میتونی تکیه گاهش باشی هر لحظه

با رویاهات داری دنیاشو میگیری

چقدر خوشبخته و اینو نمیدونه

که با تو زندگی کردن چقدر خوبه

تو اونجا شادی آرومی پر از عشقی

من اینجا تو دلم تردید و آشوبه

 

 

من آهنگ غریب روزگارم. غمی بی انتها در سینه دارم. تمام هستی ام یک قلب پاکست. که آن را زیر پایت می گذارم.

تاريخ : سه شنبه 18 بهمن 1390برچسب:, | 12:11 | نویسنده : محمد علی سیاحی |

به نام خدایی که توراافریدتامن تنها نمانم

                                 شمع را دوست  دارم به  خاطر گرمایش

                                 گل را دوست دارم      به خاطر زیبایش

                                 کوه را دوست دارم    به خاطر عظمتش

                                                                 وتورا دوست دارم به خاطر وجودت

 

من آهنگ غریب روزگارم. غمی بی انتها در سینه دارم. تمام هستی ام یک قلب پاکست. که آن را زیر پایت می گذارم.

تاريخ : چهار شنبه 20 مهر 1390برچسب:, | 12:33 | نویسنده : محمد علی سیاحی |

وقتی کبوتری شروع به معاشرت با کلاغها می کند پرهایش سفید می ماند، ولی قلبش سیاه میشود. دوست داشتن کسی که لایق دوست داشتن نیست اسراف محبت است

 دل های بزرگ و احساس های بلند، عشق های زیبا و پرشکوه می آفرینند

 اما چه رنجی است لذت ها را تنها بردن و چه زشت است زیبایی ها را تنها دیدن و چه بدبختی آزاردهنده ای است تنها خوشبخت بودن! در بهشت تنها بودن سخت تر از کویر است

 اکنون تو با مرگ رفته ای و من اینجا تنها به این امید دم میزنم که با هر نفس گامی به تو نزدیک تر میشوم . این زندگی من است

 وقتی خواستم زندگی کنم، راهم را بستند.وقتی خواستم ستایش کنم، گفتند خرافات است.وقتی خواستم شوم گفتند دروغ است.وقتی خواستم گریستن، گفتند دروغ است.وقتی خواستم خندیدن، گفتند دیوانه است.دنیا را نگه دارید، میخواهم پیاده شوم

 اگر قادر نیستی خود را بالا ببری همانند سیب باش تا با افتادنت اندیشه‌ای را بالا ببری

من آهنگ غریب روزگارم. غمی بی انتها در سینه دارم. تمام هستی ام یک قلب پاکست. که آن را زیر پایت می گذارم.

تاريخ : سه شنبه 19 مهر 1390برچسب:, | 18:45 | نویسنده : محمد علی سیاحی |

من تو را دوست دارم.. دیگری تو را دوست دارد.. دیگری دیگری را دوست دارد.. و این چنین است که ما تنهاییم..

من آهنگ غریب روزگارم. غمی بی انتها در سینه دارم. تمام هستی ام یک قلب پاکست. که آن را زیر پایت می گذارم.

تاريخ : سه شنبه 19 مهر 1390برچسب:, | 18:42 | نویسنده : محمد علی سیاحی |

از اینجایی که من هستم تموم ِ شهر معلومه

کنارم خیلیـا هستن .. دلم پیش ِ تــو آرومه

به من بدبین نشو هرگز بگو چی بوده تقصیرم ؟

به جز آرامش و حسی که از صدات میگیرم

بدبین شدی چـرا ؟ باور نمیکنی

تنهایی منو کمتر نمیکنی

طوفان نشو منو یه قاصدک نکن

من عاشق ِ تـوام .. یک لحظه شک نکن !

اگه دلتنگ باشی تو .. مث ِ بارون شروع میشم

که با هر قطره ى اشکت منم که زیرو رو میشم

همیشه ساده رنجیدی ... همیشه سخت بخشیدی

تو رو میبخشم این لحظه .. شاید بازم منو دیدی

 

من آهنگ غریب روزگارم. غمی بی انتها در سینه دارم. تمام هستی ام یک قلب پاکست. که آن را زیر پایت می گذارم.

تاريخ : چهار شنبه 30 شهريور 1390برچسب:, | 21:7 | نویسنده : محمد علی سیاحی |

باید کسی باشد
که هر وقت بار خستگی هایت سنگین شد
هر وقت سهمت از بغض بیشتر از توانت شد
بیاید آغوش باز کند
و پناهت شود
و تو یک جا
تمام تنهاییت را
تمام دلتنگیت را
تمام سکوتت را
تمام خستگیهایت را
و تمام بغضت را
میان هُرم نفسهایش
نفس بکشی...


من آهنگ غریب روزگارم. غمی بی انتها در سینه دارم. تمام هستی ام یک قلب پاکست. که آن را زیر پایت می گذارم.

تاريخ : چهار شنبه 30 شهريور 1390برچسب:, | 21:6 | نویسنده : محمد علی سیاحی |

برای مجنون ِ بیخیال ِ قصه ات،
یک لیلیِ مغرور باش!
محبتت را به هر بها و بهانه ای

مفروش...

من آهنگ غریب روزگارم. غمی بی انتها در سینه دارم. تمام هستی ام یک قلب پاکست. که آن را زیر پایت می گذارم.

تاريخ : چهار شنبه 30 شهريور 1390برچسب:, | 21:5 | نویسنده : محمد علی سیاحی |

مارها قورباغه ها را می خوردند و قورباغه ها غمگین بودند
قورباغه ها به لک لک ها شکایت کردند
لک لک ها مارها را خوردند و قورباغه ها شادمان شدند
لک لک ها گرسنه ماندند و شروع کردند به خوردن قورباغه ها
قورباغه ها دچار اختلاف دیدگاه شدند
عده ای از آنها ...

با لک لک ها کنار آمدند و عده ای دیگر خواهان باز گشت مارها شدند
مارها باز گشتند و همپای لک لک ها شروع به خوردن قورباغه ها کردند
حالا دیگر قورباغه ها متقاعد شده اند که برای خورده شدن  به دنیا می آیند
تنها یک مشکل برای آنها حل نشده باقی مانده است
اینکه نمی دانند توسط دوستانشان خورده می شوند یا دشمنانشان

من آهنگ غریب روزگارم. غمی بی انتها در سینه دارم. تمام هستی ام یک قلب پاکست. که آن را زیر پایت می گذارم.

تاريخ : چهار شنبه 30 شهريور 1390برچسب:, | 21:4 | نویسنده : محمد علی سیاحی |

گاهی باید به دور خود یک دیوار تنهایی کشید،
نه برای اینکه دیگران را از خودت دور کنی
بلکه برای اینکه ببینی چه کسانی اهمیت داده و به خود زحمت می دهند که این دیوار را بشکنند

-اگه یه روز حس کردی تو یه زمان عاشق دونفری دومی رو انتخاب کن چون اگه واقعا عاشق اولی بودی به عشق دومی گرفتار نمی شدی!

من آهنگ غریب روزگارم. غمی بی انتها در سینه دارم. تمام هستی ام یک قلب پاکست. که آن را زیر پایت می گذارم.

تاريخ : چهار شنبه 30 شهريور 1390برچسب:, | 21:3 | نویسنده : محمد علی سیاحی |

آن که خداحافظی می کند

امید است که برگردد.

بی خداحافظی رفته را خدا می داند...

 

من آهنگ غریب روزگارم. غمی بی انتها در سینه دارم. تمام هستی ام یک قلب پاکست. که آن را زیر پایت می گذارم.

تاريخ : چهار شنبه 30 شهريور 1390برچسب:, | 21:2 | نویسنده : محمد علی سیاحی |

حقیقت انسان به آن چه اظهار میکند نیست
بلکه حقیقت او نهفته در آن چیزی است
که از اظهار آن عاجز است
بنابراین اگر خواستی او را بشناسی
نه به گفته هایش
بلکه به ناگفته هایش گوش فرا بسپار

من آهنگ غریب روزگارم. غمی بی انتها در سینه دارم. تمام هستی ام یک قلب پاکست. که آن را زیر پایت می گذارم.

تاريخ : چهار شنبه 30 شهريور 1390برچسب:, | 21:1 | نویسنده : محمد علی سیاحی |

 

09379086606

 

من آهنگ غریب روزگارم. غمی بی انتها در سینه دارم. تمام هستی ام یک قلب پاکست. که آن را زیر پایت می گذارم.

تاريخ : سه شنبه 29 شهريور 1390برچسب:, | 18:55 | نویسنده : محمد علی سیاحی |

....دلمو به دریا زدمو یه شب بهش اس دادم من دوست ندارم بلکه عاشقتم!!!!!!!!!!!اول باورش نمیشد!!!اخه چندماه پیش بهش گفته بودم عاشق یه نفرم!!گفتش خوش بحال همونی که توعاشقشی!!!!!!!!!!!

من آهنگ غریب روزگارم. غمی بی انتها در سینه دارم. تمام هستی ام یک قلب پاکست. که آن را زیر پایت می گذارم.

تاريخ : دو شنبه 28 شهريور 1390برچسب:, | 13:16 | نویسنده : محمد علی سیاحی |

 

غمگین نباش! تو کار درستی کردی... درستش همینه که هر چی توی دلت هست بهش بگی. چه خوب چه بد! تا وقتی که دلخوری هات رو ازش پنهان کنی اون این امکان رو پیدا نمی کنه که دلایل خودش رو برات توضیح بده... و اگه این فرصت رو پیدا نکنه، همیشه این امکان وجود داره که تو توی دلت حکمی درباره ش صادر بکنی و بدون این که فرصت دفاع بهش داده باشی محکومش بکنی... و این خلاف قاعده ی دوست داشتنه!دوستت دارم

 

من آهنگ غریب روزگارم. غمی بی انتها در سینه دارم. تمام هستی ام یک قلب پاکست. که آن را زیر پایت می گذارم.

تاريخ : دو شنبه 28 شهريور 1390برچسب:, | 13:1 | نویسنده : محمد علی سیاحی |

 

شاید روزی ...
دوباره در گذر زمان به یكدیگر برسیم!
آنروز من اشتباه
گذشته را تكرار نخواهم كرد !
تو را از دست میدهم
اما غرورم را نه ...!

من آهنگ غریب روزگارم. غمی بی انتها در سینه دارم. تمام هستی ام یک قلب پاکست. که آن را زیر پایت می گذارم.

تاريخ : پنج شنبه 24 شهريور 1390برچسب:, | 9:26 | نویسنده : محمد علی سیاحی |

 

فریادها مرده اند

سکوت جاریست

تنهایی حاکم سرزمین بی کسی است!

می گویند خدا تنهاست.

ما که خدا نیستیم

پس چرا از همه تنهاتریم؟

من آهنگ غریب روزگارم. غمی بی انتها در سینه دارم. تمام هستی ام یک قلب پاکست. که آن را زیر پایت می گذارم.

تاريخ : پنج شنبه 24 شهريور 1390برچسب:, | 9:24 | نویسنده : محمد علی سیاحی |

اگرگاهی ندانسته به احساس تو خندیدم،

و یا ازروی خودخواهی فقط خود را پسندیدم،

اگراز دست من درخلوت خود گریه ای کردی ،

اگربد کردم و هرگزبه روی خود نیاوردی،

اگرزخمی چشیدی گاه گاهی از زبان من،

اگر رنجیده خاطر گشتی ازلحن بیان من....

حلالم کن!!!!

من آهنگ غریب روزگارم. غمی بی انتها در سینه دارم. تمام هستی ام یک قلب پاکست. که آن را زیر پایت می گذارم.

تاريخ : پنج شنبه 24 شهريور 1390برچسب:, | 9:19 | نویسنده : محمد علی سیاحی |

به یاد کسانی که از صفرآغاز کردند!

به یاد رفاقت های پاک!

به یاد روزهای شیرین دانش آموزی!

به یاد میز و نیمکت های چوبی!

به یاد آن تخته سیاه همیشه در شکنجه!

به یاد عقربه ساعت همیشه درخواب رفته!

به یاد خوش ترین طنین گوش خراش آزادی!

به یاد پنجره های جوش خورده ی چرکی!

به یاد مانع های ارتباط بیرونی!

به یاد پیرمرد همیشه جارو به دست!

به یاد لحظاتی که بی درنگ خوش گذشت!

به یاد روزهای شیرین مدرسه!

وای که چقدر زود گذشت...

من آهنگ غریب روزگارم. غمی بی انتها در سینه دارم. تمام هستی ام یک قلب پاکست. که آن را زیر پایت می گذارم.

تاريخ : پنج شنبه 24 شهريور 1390برچسب:, | 9:14 | نویسنده : محمد علی سیاحی |

به چشمی اعتماد کن که به جای صورت به سیرت تو می نگرد... به دلی دل بسپار که جای خالی برایت داشته باشد... و دستی را بپذیر که باز شدن را بهتر از مشت شدن بلد باشد...

من آهنگ غریب روزگارم. غمی بی انتها در سینه دارم. تمام هستی ام یک قلب پاکست. که آن را زیر پایت می گذارم.

تاريخ : سه شنبه 22 شهريور 1390برچسب:, | 9:47 | نویسنده : محمد علی سیاحی |

هوالمحبوب

 

خدایا حس می کنم که چند وقته از تو دور شدم

 

نمی دونم چرا ولی وقتی نماز می خونم دیگه حال و هوای قبل و ندارم

 

شاید ماه رمضان تلنگری باشه برام تا به خودم بیام و بهتر بشناسمت

 

تا دوباره با تموم وجود پای سجاده ی پر از ایمان قامت بگیرم

 

تا دوباره وقتی اسمت اومد چشام پر از اشک شه

 

تا دوباره کارم بشه انس با قرآن و یاد تو

 

من به کمکت نیاز دارم

 

کمکم کن

 


 

من آهنگ غریب روزگارم. غمی بی انتها در سینه دارم. تمام هستی ام یک قلب پاکست. که آن را زیر پایت می گذارم.

تاريخ : دو شنبه 21 شهريور 1390برچسب:, | 12:20 | نویسنده : محمد علی سیاحی |